واقعيت مجازي درماني و اختلال وسواسي جبري
با انتشار DSM-5 در سال 2013 اختلال وسواس فكري عملي (OCD) به عنوان تشخيصي جدا از اختلالات اضطراب طبقهبندي شد. بخش تشخيصي جديد شامل زيرمجموعهاي از اختلالات مرتبط مانند اختلال Body Dismorphic disorder، Hoarding disorder، Trichotillomania، Excoriation disorder و بسياري ديگر از وضعيتهاي مرتبط با OCD شد. OCD همچنين در ICD10 به عنوان اختلالي جدا و دستهبندي منحصر به فرد قرار گرفته است.
با توجه به تعاريف DSM5، OCD با تشريفات رفتاري (Behavioral Rituals) و ذهني توصيف ميشود كه به عنوان تلاشي براي اجتناب يا پوشاندن ترس از فكر يا تصوير يا تكانه خاصي توسط فرد مورد استفاده قرار ميگيرند. معمولا افراد مبتلا به اين اختلال، تحت تاثير اضطراب فزايندهاي در مواجهه با مسائل روزمره زندگي قرار ميگيرند و براي دوري از اين اضطراب و كاهش آن، به اعمال ذهني يا رفتاري روي ميآورند كه تكراري بوده و با مراسم خاصي پياده ميشوند. به دليل تكراري بودن اين افكار و تصاوير و پيامدهاي ناخواسته و اجباري پس از آن، عموما اين مسئله اختلال زيادي در كاركرد و زندگي روزمره افراد مبتلا به وجود ميآورد.
اختلال BDD (Body Dysmorphic Disorder) يكي از مواردي است كه شباهات زيادي با OCD دارد. با توجه به اهميت تصوير بدني و نارضايتي از بدن، تحقيقاتي بر روي استفاده از واقعيت مجازي (VR) براي درمان افرادي كه مبتلا به اخلال BDD بودند انجام شد. در هسته اين بيماري، فرد بيش از حد نقصي خيالي در ظاهر خود را تصور ميكند و باور دارد كه به شكلي غيرعادي زشت، غيرجذاب و يا ناقصالخلقه است. هر بخشي از بدن ميتواند منبع اين اشتغال ذهني آسيبزا باشد، مثل تصور نامتقارن بودن بخشهايي از بدن. چنين افرادي در صورت مواجه با چنين اشتغالات ذهني آزاردهندهاي، درست مانند مواردي كه از OCD رنج ميبرند سعي ميكنند با انجام دادن رفتارهاي زمانبر و تكراري مانند چك كردن در آينه اضطراب خود را كاهش دهند.
اولين تلاشها براي استفاده از تكنولوژي براي درمان OCD در اواخر سالهاي 1980 توسط بائر و همكاران (Baer, L., Minichiello, W. E., & Jenike, M. A. (1987).) در دهه 80 ميلادي انجام شد. اين گروه برنامهاي كامپيوتري راطراحي كرد كه به بيماران كمك ميكرد به درمان رفتاري خود پايبند مانده و از تشريفات و مراسم چك كردن خود بكاهند. اين برنامهها نسخههاي توسعه يافته و متفاوت ديگري را در طول سالها در كنار خود توليد كردند. ابزارهاي بر پايه فناوري كامپيوتري به عنوان روشهاي كارآمد در درمان OCD خود را نشان دادهاند.
تحقيقات در رابطه با كاربردهاي VR در درمان OCD در سالهاي اخير ظاهر شده و بر سه جنبه OCD تمركز داشتهاند: رفتارهاي چك كردن (Checking Behaviors)، ترس از آلودگي و كندي مرتبط با شك و ايدهآل گرايي. پيش از اين دادههاي بسياري در رابطه با القاي واكنشهاي OCD-مانند در شرايط آزمايشي وجود داشته كه شامل تكاليفي مانند مرتب كردن فضايي بهم ريخته يا چك كردن روشن بودن گاز به شكل مكرر بودند. اكنون از چنين تكاليفي در محيط واقعيت مجازي نيز استفاده ميشود.
اولين بررسي در رابطه با OCD و VR به رفتارهاي چك كردن پرداخت و در سال 2008 توسط كيم و همكاران انجام شد. هدف در آنجا مشخص كردن اين بود كه آيا افراد مبتلا به OCD در محيط مجازي نيز مانند محيط واقعي عمل ميكنند يا خير. فرضيه اين بود كه افراد مبتلا به OCD بيشتر از گروه كنترل به چك كردن ميپردازند و اضطراب بيشتري را تحمل ميكنند.
براي مشاهده ادامه مطلب به سايت پيشگامان واقعيت مجازي ايرانيان مراجعه كنيد.
https://coub.com/samihberge3 |
http://www.wikidot.com/user:info/samihberge3 |
https://www.yelp.ca/user_details?userid=1SCWVhnSkS7IeZ5kvGDWTg |