زن جوان شوهر چشم چرانش را به شكل فجيعي عقيم كرد +خبرهاي داغ

۱۶۰ بازديد

زن جوان شوهر چشم چرانش را به شكل فجيعي عقيم كرد +خبرهاي داغ

  • زن جوان شوهر چشم چرانش را به شكل فجيعي عقيم كرد +خبرهاي داغ

    زني كه از چشم چراني هاي شوهرش خشمگين و خسته شده بود، در ذهن خود مدت ها نقشه انتقام از شوهرش را مي‌كشيد و سرانجام موقعي كه شوهرش خواب بود، او را از مردانگي انداخت و عقيم كرد! زن 36 ساله اي قزاقستان بدليل حسادت و تعصب زياد نسبت به دوست پسرش، او را از مردانگي انداخت.

    زانا نورزانوا 36 ساله وقتي متوجه شد كه نامزدش از چهره زيباي يك زن براي او تعريف ميكنند، دست به اقدامي خوفناك زد. مرد جوان در حاليكه از چهره و ظاهر زيباي زن ناشناس و خواهر خود صحبت مي‌كرد ، متوجه نبود كه زانا در حال نقشه كشيدن براي او است. شب شده بود كه زانا با قرص هاي خواب آور او را بيهوش كرد سپس با چاقو او را ناقص كرد.

    زن جوان شوهر چشم چرانش را به شكل فجيعي عقيم كرد +خبرهاي داغ

    وقتي كه زن جوان خون ريزي‌اش را ديد و خيالش آسان شد با اتومبيل، مرد بيچاره رابه بيمارستان رساند و كاركنان آن جا وقتي موضوع را متوجه شدند با پليس تماس گرفتند و او را تحويل دادند. پزشكان سعي كردند قسمت بريده شده بدن مرد بيچاره را پيوند بزنند اما جراحت به حدي زياد بوده كه امكانپذير نشده است.

    زن جوان در حاليكه به 6 سال زندان محكوم شده بود در اعترافاتش به پليس گفته كه از اين‌كه چنين انتقامي گرفته است، نادم و پشيمان نيست، بلكه با آسودگي خاطر كه دوست پسرش عقيم شده و قادر نيست با زن ديگري رابطه داشته باشد ، مي‌تواند در زندان آسان زندگي كند.


    و 2 ماه اذيت زن شوهردار در اسارتگاه شرور محله

    يك شرور با ربودن زن جواني او را 2 ماه در اسارتگاهش مورد تجاوز قرار داد. رسيدگي به اين پرونده به دنبال شكايت يك زن جوان در دستور كار پليس قرار گرفت. اين زن گفت كه دو ماه قبل از سوي يك مرد متجاوز ربوده شده ودر اين مدت در دخمه شيطاني وي در اسارت بوده است. زن جوان در تشريح جزييات ماجرا گفت: ابراهيم 40 ساله را از مدتها قبل مي شناختم. او چندين بار برايم مزاحمت ايجاد كرده بود تا اين‌كه به بهانه صحبت كردن مرا سوار پرايدش كرد.

    زن جوان شوهر چشم چرانش را به شكل فجيعي عقيم كرد +خبرهاي داغ

    وي افزود: او ناگهان درهاي اتومبيل را قفل كرد و مرا به خانه اش در حاشيه شهر برد. او مدت دوماه مرا در دخمه اش زنداني كرد و اذيت داد. او بي توجه به التماس هايم مرا شكنجه مي‌كرد تا اين‌كه بعد از دو ماه مرا رها كرد و از من قول گرفت كه حرفي به پليس نزنم ولي من به محض آزادي از اسارتگاه اين مرد از او شكايت كردم. به دنبال اظهارات تكان دهنده اين زن پليس به رديابي ابراهيم پرداخت و او را بازداشت كرد.

    زن جوان شوهر چشم چرانش را به شكل فجيعي عقيم كرد +خبرهاي داغ

    اين مرد به محض روبه رو شدن با زن جوان گفت: قبول دارم او را ربودم و به خانه ام بردم اما من به او علاقه مند بودم و قصد داشتم با او ازدواج كنم اما بعد از اين‌كه فهميدم او شوهر و فرزند دارد او را رها كردم. من اين زن را اذيت ندادم و فقط يك هفته در خانه ام از او پذيرايي كردم. با تكميل تحقيقات و نظريه دكتري قانوني براي ابراهيم كيفرخواست صادر شد و پرونده به دادگاه كيفري استان محل جرم فرستاده شد.


    اما در خانه دوستم پيشنهاد كثيفي به من شد – بايد با خاله اش ازدواج مي‌كردم

    19سال دارد و به اتهام سرقت دستگيرشده است. بابك گفت: زندگي ما مي‌تواند آينه عبرتي باشد براي همه ي كساني كه نميدانند چگونه زندگي كنند و ازمسيرخوشبختي منحرف مي‌شوند.

    پدرم دنبال رفيق بازي و عياشي رفت و خودش را بدبخت و سرنوشت من ، مادرم و خواهرم را نيز تباه كرد. پسر جوان در حالي‌كه سرش را پايين انداخته بود آهي كشيد و اظهار داشت: تمام زندگي ام همين بود كه گفتم. دوست داريد بيشتر بدانيد؟

    اگر حوصله تان سر نميرود براي تان تعريف مي‌كنم. رفيق بازي هاي پدرم باعث شد او به دام مواد مخدر بيفتد. مادرم خيلي نگران بودو جوش مي زد . حتي براي گلايه به خانه مادربزرگم رفت. اما مادربزرگ و عمه هايم مي‌گفتند چرا اين قدر به شوهرت گيرمي دهي و مته روي خشخاش مي‌گذاري. او جوان است و اگر با چند دوست دوران مجردي اش هم رابطه نداشته باشد بايد بيفتد و بميرد.

    زن جوان شوهر چشم چرانش را به شكل فجيعي عقيم كرد +خبرهاي داغ

    مادر بزرگم كه زني مغرور و يك دنده است مي‌گفت چون زندگي مان از نظر مالي تامين است پس مشكل خاصي وجود ندارد و بايد قدردان زحمات پدرم باشيم. بابك آهي كشيد و افزود: پدرم با آتش اعتياد خود زندگي مان را سوزاند و سرنوشت خودش و ما را تباه كرد. نخستين آثار شوم اعتياد اين بود كه از محل كارش اخراج شد. ديگر دنبال كار نرفت و هرروز ميگفت دوستانش به او قول داده اند دريك شركت درست و حسابي كار خوب و آبرومندانه اي برايش جفت و جور كنند.

    به ناچا ترك تحصيل كردم وسر كار مي رفتم تا كمك خرج خانه باشم.مادرم هم بعنوان فروشنده دريك مغازه مشغول كار شد. ما به سختي چرخ زندگي مان را مي چرخانديم . تازه داشتيم روي ريل مي افتاديم كه اينبار من از خط بيرون زدم. دو دوست ناباب در مسير راه زندگي ام قرار گرفتند و سرنوشتم رابه لجن كشيدند. بابك همان‌ گونه نگاهش رابه زمين دوخته بود. سرش را بالا آورد و گفت: ادامه بدهم؟.

    از اين جا به بعد ،اين من هستم كه با پاي خودم به لجنزار فرو رفتم. شايد احساس كمبود شديد محبت، نااميدي به آينده و نداشتم سرپرست درست و حسابي كه بنشيند و با من لحظه اي صحبت كند باعث شد به دام رفقاي بي سر و پايي بيفتم كه مرا به مواد مخدر آلوده كردند. آنها مي‌گفتند اين مواد زهرماري جديد اعتيادآور نيست و فقط تو را بي‌حال و بي خيال ميكند. اصلا به فكرم نمي‌رسيد در كمتر از چند ماه وابستگي شديدي به مواد مخدر صنعتي پيدا كنم.

    كارم به جايي رسيد كه وقتي ، نياز به مصرف مواد پيدا مي‌كردم نمي توانستم چشم هايم را باز نگه دارم و تمام بدنم لمس و بي حس مي شد. بابك گفت: ديگر نمي توانستم مثل قبل كار كنم. از طرفي مادرم فهميده بود چه بلايي سر خودم آورده ام و دنبالم مي گشت تا گوشمالي ام بدهد. به خانه يكي از دوستان بي سروپايم پناهنده شدم. پدر معتادش مي‌گفت درست نيست جواني نامحرم در خانه ما بماند. من بدون اطلاع خانواده ام و به پيشنهاد دوستم با خاله 21 ساله اش ازدواج كردم.

    زن جوان شوهر چشم چرانش را به شكل فجيعي عقيم كرد +خبرهاي داغ

    همسرم نيز معتاد بودو ما گرد بساط بدبختي حلقه مي زديم و به باوري نادرست خودمان را مي ساختيم. حدود پنج يا شش ماه از اين ماجرا گذشت. هزينه هاي خريد مواد خيلي سنگين بود. با دوستي كه عامل بدبختي هايم بود دست به سرقت مي زديم . نخستين بار خيلي مي ترسيدم ،اما اين ترس هم از بين رفت و ديگر براي خودم يك پا دزد حرفه اي شده بودم. شبها در كوچه پس كوچه ها دست به سرقت مي زديم.

    بابك افزود: فكر مي‌كنم اگر از مادرم دور نمي‌شدم واز ترس او به خانه دوستم نمي رفتم اين قدر به فلاكت كشيده نمي‌شدم. چند ماه بعد از ازدواج شومم خبردار شدم خواهرم ازدواج كرده و پس از چهار ماه او نيز طلاق گرفته است. من خواهرم را از صميم قلبم دوست دارم و با اين خبر ديگر هيچ اميد و هدفي براي آينده ام نداشتم. در آن شرايط تنها چيزي كه فكر ميكردم مي‌تواند مرا بي خيال غم و غصه دنيا كند مواد مخدر بودو بس.

    نگران خودم نيستم. دلم براي مادرم و خواهرم مي سوزد كه بايد در خانه با بداخلاقي هاي پدرم بسازند و دم نزنند. بابك گفت: پدرم آدم شيك پوش و به قول مشهور اتو كشيده اي بود. همه ي از نظم و انضباط و رفتارش تعريف و تمجيد مي‌كردند. او خودش را بدبخت كرد و من هم پسر همان پدر هستم. در پايان فقط مي‌خواهم از مادر بزرگ و عمه ام گلايه كنم كه آنها بعد از اين همه ي بدختي هايي كه پدرم سر ما آورده ،هنوز هم مادرم را متهم مي‌كنند.


    دوباره رفتار بيشرمانه زن بيوه اي كه به خانه احمد مي رفت مرا از خود بي خود كرد

    مرد 48 ساله اي كه پس از 20 سال رفاقت، دوستش رابه خاطر مقداري مواد مخدر به قتل رسانده است، در اعترافات خود، زواياي تاريك ديگري از اين پرونده جنايي را فاش كرد. متهم اين پرونده كه با گذشت 50 روز از وقوع جنايت، با تلاش كارآگاهان اداره جنايي پليس آگاهي خراسان رضوي و صدور دستورات ويژه قضايي در چنگ قانون گرفتار شده است.

    زن جوان شوهر چشم چرانش را به شكل فجيعي عقيم كرد +خبرهاي داغ

    وقتي در تنگناي سوالات تخصصي قاضي كاظم ميرزايي «قاضي ويژه قتل عمد مشهد» قرار گرفت به ناچار حقيقت ماجرا را درباره چگونگي و انگيزه درگيري منجر به قتل فاش كرد. اين مرد 48 ساله درحالي كه بيان مي‌كرد من رفاقت 20 ساله با احمد داشتم به تشريح جزئيات ديگري از ماجراي آدم كشي خود پرداخت و گفت:

    زن جوان شوهر چشم چرانش را به شكل فجيعي عقيم كرد +خبرهاي داغ

    احمد از مدتي قبل با زني به نام شوكت آشنا شده بودو آن زن معتاد مدام به منزل او معاشرت داشت به طوري‌كه بيشتر اوقات، شبها را نيز در منزل احمد مي‌گذارند. بهمين خاطر من هم با آن زن آشنا شدم چرا كه ما همواره براي مصرف مواد مخدر به منزل احمد مي رفتيم ودر واقع هر بار كه كسي خمار بود، ما از مواد مصرفي خودمان به يك ديگر تعارف ميكرديم.

    اما دراين ميان حضور «شوكت» در منزل احمد و دخالت هاي او بين دو دوست قديمي، موجب شد تا كينه عميقي از او به دل بگيرم. ماجرا هم ازآن جا شروع شد كه روزي من درحالي كه بيش از اندازه مصرف، مواد مخدر داشتم به منزل احمد رفتم تا كراك بكشم ولي احمد خواب بود، به شوكت گفتم او را بيدار كند تا با يك ديگر مواد مصرف كنيم! ولي شوكت كه چشمش به مواد افتاده بود، از من خواست مواد رابه احمد نشان ندهم تا خودش كنار من مواد را مصرف كند!

    من كه از اينكار او ناراحت شده بودم، احمد را از خواب بيدار كردم و درحالي كه مواد رابه او مي دادم، ماجراي شوكت را نيز برايش بازگو كردم! بهمين خاطر كينه اي بين من وشوكت شكل گرفت و او مترصد بود تا انتقام اينكار را از من بگيرد.

    حسن مشهور به «شيشه بر» در ادامه اعترافاتش به قاضي ميرزايي گفت: مدتي بعد از اين ماجرا و درست در روز حادثه «قتل» من پولي براي خريد مواد نداشتم، از سوي ديگر هم خيلي خمار بودم و حال خودم را نمي فهميدم.

    زن جوان شوهر چشم چرانش را به شكل فجيعي عقيم كرد +خبرهاي داغ

    بهمين خاطر به سوي خانه احمد در بولوار عمار ياسر حركت كردم تا بلكه بتوانم در آن پاتوق مقداري مواد براي مصرف گير بياورم. آن روز احمد با چاقوي دست ساز كوچكش در حال تميزكردن لاي دندانش بودو شوكت هم استراحت مي‌كرد. به احمد گفتم خمارم ومواد ندارم پس از او خواستم مقداري از مواد مخدرش رابه من بدهد اما در همين لحظه «شوكت» كه منتظر چنين روزي بود، چشمانش را باز كرد و گفت:

    دروغ مي‌گويد، نبايد به او مواد بدهي! او دوستم را تحريك كرد و احمد هم كه فقط به حرف شوكت گوش مي داد، از دادن مواد مخدر به من پشيمان شد! از سوي ديگر من هم به شدت خمار بودم و نمي توانستم حتي براي چند دقيقه ديگر تحمل كنم! اينگونه بود كه تصميم گرفتم مواد مخدر رابا توسل به زور از احمد بگيرم و بهمين دليل هم با يك ديگر درگير شديم. احمد دراين درگيري لگدي به شكم من زد.

    و من هم او را هل دادم ولي در اثناي اين درگيري ناگهان چاقويي كه دست احمد بود به سينه اش فرو رفت. شوكت هم وقتي اين صحنه را ديد درحالي كه هيچ شيئي در دست نداشت بطرف من حمله كرد و موهايم را كشيد. من كه خودم را از چنگ او رها كرده بودم، به خانه «هادي» «يكيديگر از دوستانم» رفتم تا در آن جا مواد مصرف كنم كه در همين حال، شوكت هم به آن جا آمد.

    زن جوان شوهر چشم چرانش را به شكل فجيعي عقيم كرد +خبرهاي داغ

    متهم اين پرونده جنايي ادامه داد: من كه فرصت را براي انتقام از شوكت مناسب ميديدم، وقتي فهميدم كه احمد بر اثر ضربه چاقو به قتل رسيده است، به در خانه مادرش رفتم و چنين وانمود كردم كه شوكت بعد از رفتن من از منزل، احمد رابه قتل رسانده و متواري شده است. انها هم با توجه به نزاعي كه قبلا بين احمد و پسر شوكت به وجود آمده بود، به اساني موضوع را پذيرفتند.

    چرا كه شاهدان نيز شوكت را زماني ديده بودند كه بعد از من از منزل احمد خارج شده بود اما نمي‌دانم چگونه كارآگاهان مرا دستگير كردند. در پي اعترافات جديد «حسن» درباره چگونگي وقوع قتل، قاضي ميرزايي دستور بازداشت موقت او را صادر كرد تا اين پرونده ديگر مراحل قضايي خودرا طي كند. شايان ذكر است، ارديبهشت گذشته، مرد 42 ساله مشهور به احمد در ساختمان دو طبقه اي كه محل معاشرت معتادان بود، به قتل رسيد.

    بررسي هاي قاضي ميرزايي و اظهارات شاهدان نشان مي داد كه زن و مرد ميان سالي بعد از وقوع قتل از منزل مسكوني مقتول گريخته اند. درحالي كه همه ي شواهد نشان مي داد زني به نام شوكت مرد 42 ساله رابه قتل رسانده است، قاضي ويژه قتل عمد با چيدن تكه هاي پازل اين جنايت دركنار يك ديگر، به اين نتيجه رسيد كه «مرد شيشه بر» نقش اصلي را دراين ماجرا دارد بنابر اين از كارآگاهان خواست براي دستگيري حسن مشهور به شيشه بر اقدام كنند.